|
Sunday, January 15, 2006 | - | جايگاه اجتماعى زنان در عهد جديد |
|
در "عهدِ جديد" آمده که:
(27) زيرا همهى شما، که در مَسيح، تعميد يافتيد، مَسيح را دَر بَر گرفتيد (28) هيچ ممکن نيست، که يهود باشد، يا يونانى، و نه غلام، و نه آزاد، و نه مَرد، و نه زن، زيرا که همهى شما، در مَسيح عيسا، يک مىباشيد (کتاب مقدس - چاپ دوم: 1987 - انجمن کتاب مقدس ايران - رسالهى پولس رسول به غلاطيان 3) ولى اگر به کفِههاى ترازو، هزار بار، وَزنههاى بَرابر نهاده شود:
(11) ليکن، زن از مَرد، جدا نيست، و مَرد هم، جدا از زن نيست، در خداوند (12) زيرا چنان که زن از مَرد است، همچنين مَرد نيز، به وسيلهى زن، ليکن همه چيز از خدا و يک بار، وَزنههاى نابَرابر:
(3) اما مىخواهم، شما بدانيد، که سَرِ هر مَرد، مَسيح است، و سَرِ هر زن، مَرد، و سَرِ مَسيح، خدا [...] (8) زيرا که مَرد، از زن نيست، بلکه زن، از مَرد است (9) و نيز مَرد، به جهتِ زن، آفريده نشد، بلکه زن، براى مَرد (کتاب مقدس - چاپ دوم: 1987 - انجمن کتاب مقدس ايران - رسالهى اولِ پولس رسول به قرنتيان 11) ترازو، تراز نمىماند؛ و ناهمترازى، با هر نابَرابرى، زيادتر مىگردد:
(13) زيرا که آدم، اوّل ساخته شد، و بعد حوّا (14) و آدم، فريب نخورد، بلکه زن فريب خورده، در تقصير، گرفتار شد (کتاب مقدس - چاپ دوم: 1987 - انجمن کتاب مقدس ايران - رسالهى اول پولس رسول به تيموتائوس 2) "عهدِ جديد"، مُهمترين وَظايفِ زن را، همسرى، مادرى و ...، و خلاصه کدبانوگرى مىداند:
(14) پس رأىِ من اين است، که زنانِ جوان نکاح شوند، و اولاد بزايند، و کدبانو شوند، و خصم را، مَجالِ مَذمّت ندهند (کتاب مقدس - چاپ دوم: 1987 - انجمن کتاب مقدس ايران - رسالهى اول پولس رسول به تيموتائوس 5) و البته:
(9) بيوهزنى که کمتر از شصتساله نباشد، و يک شوهر کرده باشد، بايد، نامِ او ثبت گردد (10) که در اَعمالِ صالح، نيکنام باشد، اگر فرزند را پَرورده، و غُرَبا را مهمانى نموده، و پاىهاى مُقدّسين را شُسته، و زحمتکشان را اِعانتى نموده، و هر کارِ نيکو را پيروى کرده باشد (11) اما بيوههاى جوانتر از اين را، قبول مکن، زيرا که چون از مسيح، سَرکش شوند، خواهشِ نکاح دارند (کتاب مقدس - چاپ دوم: 1987 - انجمن کتاب مقدس ايران - رسالهى اول پولس رسول به تيموتائوس 5) و به زن، اِطاعت را مىآموزد:
(22) اى زنان، شوهرانِ خود را اطاعت کنيد، چنان که خداوند را (23) زيرا که شوهر، سَرِ زن است، چنان که مَسيح نيز، سَرِ کليسا، و او، نجاتدهندهى بَدن است (کتاب مقدس - چاپ دوم: 1987 - انجمن کتاب مقدس ايران - رسالهى پولس رسول به افسسيان 5)
(4) تا زنانِ جوان را، خرَد، بياموزند، که شوهردوست و فرزنددوست باشند (5) و خرَدانديش، و عَفيفه، و خانهنشين، و نيکو، و مُطيعِ شوهرانِ خود، که مبادا، کلامِ خدا، مُتهم شود (کتاب مقدس - چاپ دوم: 1987 - انجمن کتاب مقدس ايران - رسالهى پولس رسول به تيطس 2) و حتا، سخن گفتنِ زن را نيز، جايز نمىداند:
(11) زن، با سکوت به کمالِ اطاعت، تعليم مىگيرد (12) و زن را، اجازت نمىدهم، که تعليم دهد، يا بر شوهر مُسلط شود، بلکه در سکوت بماند (کتاب مقدس - چاپ دوم: 1987 - انجمن کتاب مقدس ايران - رسالهى اول پولس رسول به تيموتائوس 2)
(34) و زنانِ شما، در کليساها، خاموش باشند، زيرا که ايشان را، حرف زدن، جايز نيست، بلکه اطاعت نمودن، چنان که تورات نيز مىگويد (35) اما اگر مىخواهند چيزى بياموزند، در خانه، از شوهرانِ خود بپرسند، چون زنان را، در کليسا، حرف زدن، قبيح است (کتاب مقدس - چاپ دوم: 1987 - انجمن کتاب مقدس ايران - رسالهى اول پولس رسول به قرنتيان 15) در واقع، فعاليتِ اجتماعىِ زنان، در "عهدِ جدبد"، محدود مىشود، به خدمتکارى:
(55) و در آنجا، زنانِ بسيارى، که از جليل، در عَقبِ عيسا آمده بودند، تا او را خدمت کنند، از دور، نظاره مىکردند (کتاب مقدس - چاپ دوم: 1987 - انجمن کتاب مقدس ايران - انجيل متا 27)
(40) و زنى چند، از دور نظاره مىکردند. که از آن جمله، مريمِ مجدليه بود، و مريم مادرِ يعقوبِ کوچک، و مادرِ يوشا و سالومَه (41) که هنگامِ بودنِ او، در جليل، خدمتِ او مىکردند، و ديگر زنانِ بسيارى، که به اورشليم آمده بودند (کتاب مقدس - چاپ دوم: 1987 - انجمن کتاب مقدس ايران - انجيل مرقس 15) و کمکِ مالى:
(2) و زنانِ چند، که از ارواحِ پليد و مَرَضها، شفا يافته بودند، يعنى مريم، معروف به مجدليه، که از او، هفت ديو بيرون رفته بودند (3) و يونا، زوجهى خوزا، ناظرِ هيروديس، و سوسَن، و بسيارى از زنانِ ديگر، که از اموالِ خود، او را، خدمت مى کردند (کتاب مقدس - چاپ دوم: 1987 - انجمن کتاب مقدس ايران - انجيل لوقا 8) به گمانِ من، با توجه به شواهدِ بالا - و ناديده انگاشتنِ جايگاهِ مريم مجدليه در "عهدِ جديد" - بايد گفت، که جستجو در "عهدِ جديد"، براى يافتنِ جملهاى سَرراست، در بابِ جايگاهِ واقعىِ زنانِ آن دوران، عَملى بىنتيجه است؛ چرا که آنانى، که کليساى مَردسالار را، پايهگذارى، و "عهدِ جديد" را، گِردآورى کردند - يعنى، کليسايى، که در قرونِ وُسطا، بَر دستِکم يک قاره حکومت مىکرد، و "عهدِ جديد"، در حُکمِ قانونِ اساسىِ آن بود - از هوش، بىبَهره نبودند.
در واقع، براى کشفِ بسيارى از چيزها، در "عهدِ جديد"، بايد به شيوهى کارآگاهان، عَمل کرد؛ بايد فرض را بَر اين گذاشت، که هر آن چه نَهى گشته، بوده، و هر آن چه به آن اَمر شده، يا نبوده، يا کم بوده؛ هر آن چه، بيشتر نَهى شده، بيشتر بوده، و هر آن چه به آن بيشتر اَمر شده، کم بوده، يا نبوده؛ اکنون بياييد، با پذيرشِ اين فرض، نگاهى دوباره، به شواهدِ بالا بياندازيم. |
پانويس: |
1. در عهدِ عتيق آمده که:
(22) و خداوند خدا، آن دَنده را، که از آدم گرفته بود، زنى، بنا کرد، و وى را، به نزدِ آدم آورد (کتاب مقدس - چاپ دوم: 1987 - انجمن کتاب مقدس ايران - سِفرِ پيدايش 2) 2. در عهدِ عتيق آمده که:
(18) و خداوند خدا گفت: "خوب نيست، که آدم تنها باشد، پس براىَش مُعاونى، مُوافقِ وى، بسازم" (کتاب مقدس - چاپ دوم: 1987 - انجمن کتاب مقدس ايران - سِفرِ پيدايش 2) 3. در اين مورد، ببينيد:
|
منابع: |
|
| End |
| |
Previous Entry Home Next Entry
| Hide |
|